پایداریها همواره شعارهای سنگینی میدهند که از پس انجام آنها برنمیآیند

روزنامه آنلاین وقایع اتفاقیه: روز گذشته محمدتقی مصباح یزدی در جمع نیروهای پایداری سخن از انتخاب اصلح به میان آورد و گفت: «بسیاری از مشکلاتی که انقلاب در این سالها داشته، ناشی از عدم انتخاب اصلح بوده است. اسلام به ما گفته که به دنبال اصلح برای مدیریت، سیاست و حکومت باشید. انقلاب اسلامی محصول انتخاب اصلح توسط مردم بوده و استمرار آن نیز محصول انتخاب مجدد اصلح در مدیریت کلان کشور است؛ بنابراین، باید بنایمان بر این باشد که افراد اصلح را بشناسیم». او با انتقاد به بعضی سهمخواهیها گفت: «سهمخواهی یعنی دنیاطلبی؛ سهمخواهی چیست؟! یعنی اگر من میدانم فردی از یک گروه دیگر اصلح است، به او رأی ندهم بلکه به همگروهی خود رأی بدهم. اما چرا او را انتخاب نکنم؟! فردا که خودم بخواهم رأی بدهم اگر به او رأی ندهم، چه حجتی پیش خدا دارم؟!» اما موضوع عجیب و تازهای که او خطاب به نیروهای پایداری گفته بحث انتخاب اصلح از بین اصلاحطلبان است: «فرض کنید حتی در بین اصلاحطلبان فردی بود که من دانستم او اصلح از کاندیدای اصولگرا است؛ چه حجتی دارم که به او رأی ندهم؟! من باید به اصلح رأی بدهم».
شعارزدگی پایداریها
سید رضا اکرمی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز باور دارد که پایداریها همواره شعارهای سنگینی میدهند که از پس انجام آنها برنمیآیند. او در تحلیل روکیرد اخیر نیروهای پایداری به «نامهنیوز» گفت: «پایداریها همواره همینطور بودهاند و شعارهای سنگینی میدهند که از پس آنها بر نمیآیند. تردید نکنید که آنها هیچگاه یک گزینه اصلاحطلب را انتخاب نمیکنند اما در مقام شعار سخنانی را مطرح میکنند. جبهه پایداری در طول تاریخ پیدایشش هیج توفیق خاصی به دست نیاورده که اکنون به صورت شعاری اصرار بر گزینه اصلح میکند. اصولا در عرصه سیاست داخلی تعریف جامعی از اصولگرایان و اصلاحطلبان ارائه نشده است. گروههای مختلف میآیند و مسائلی را برای انتخابات مطرح میکنند اما واقعیت جامعه چیز دیگری است. مردم در شهرستانهای کوچک اصلا کاری به این جناحبندیهای سیاسی ندارند و رقابت انتخاباتی در چنین منطقی فردی و جناحی است. در تهران و شهرستانهای بزرگ است که این طیفبندیها معنا دارد. برای مردم در شهرستانها و روستا فرقی ندارد که از جناح اصولگرا پایداری، موتلفه یا دیگر احزاب بیایند یا در مجلس یک طیف بگوید والیی هستیم و یک طیف دیگر خود را مستقل بداند. سالهاست که ما گرفتار عنوانبازی شدهایم وگرنه پایداریها هم مانند دیگر نیروهای سیاسی کار خودشان را میکنند و در مقابل دیگر اصولگرایان قرار ندارند؛ هرچند اختلافهایی وجود دارد».
اکرمی درباره جایگاه شورای وحدت هم گفت: «شورای وحدت هم خودش یک گروه است و نقش تجمیع تمام احزاب اصولگرا را ندارد. زیرا اصلا تعریف جامعی از آن ارائه نشده است». او در پایان درباره انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: «همه مردم و نیروهای سیاسی باید نسبت به اصل انتخابات اهتمام عمل داشته باشند و از تمام ظرفیتها استفاده کنند».
اصرار بر کلیدواژه اصلح
رویکرد اخیر پایداریها در حالی مطرح میشود این جناح چندوقتی است سرناسازگاری با جریان غالب اصولگرا میزند؛ چنانکه در اسفند97 هم مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری همین موضوع را مطرح کرد و گفت: «ما همیشه گفتهایم اگر آقایان به اصلح برسد ما اصلح را حمایت میکنیم. بهترین را اگر انتخاب کردید واقعا پای این میآییم، مگر آقای رئیسی همینطور نشد؟ آقای رئیسی را یک عده دیگر از دوستان معرفی کردند و به آن رسیدند و جامعه مدرسین بیانیه داد و جناب آقای آیتالله یزدی بیانیه دادند و ما هم دیدیم که واقعا آدم خوبی است و ما هم حمایت کردیم جزو ما باشند یا نباشند، ما حزب نیستیم که بگوئیم این جزو دسته ما است با ما است و اگر با ما نبود پس ضد ما است. این حرفها را نه بلد هستیم و نه درست میدانیم. ببینیم کسی درست میگوید هر کسی باشد حمایت میکنیم. برای انتخابات آینده هم همینطور است؛ اگر دوستانی دور هم بنشینند و کاری کنند و ما ببینیم به اصلح رسیدهاند، حمایت میکنیم ولی اینطور که گاهی برخی با ما معاملات سیاسی میکنند که اگر آمدید میگویند این از ما است و با ما است، اگر نیامدید میگویند زیر میز میزند و وقتی هم زیر میز نمیزنید نمیگویند زیر میز نزد. بخاطر همین گاهی مواقع مردم به مغالطه میافتند. واقعیت این است که دنبال این بودیم که شعار اصلح نه برای حضرت آقا که حضرت امام هم همین شعار را داشتند و قبل از آن هم، در روایات وجود دارد و عقل انسان هم همین را میگوید. نه اینکه به حزب و آدمهای خودمان بند کنیم و بعد بگوئیم باید از ما باشد و بگوئیم اگر سهم ما را ندهید، ما قبول نداریم. به نظر من اینها نفسانیت است».
رد ائتلاف با دیگر اصولگرایان
اما شاید اصرار پایداریها بر یک کلیدواژه به نام «اصلح» یک تاکتیک انتخاباتی برای جدایی از بدنه اصولگرایان باشد زیرا آنها از چندسال پیش راه خود را از دیگر نیروهای اصولگرا جدا کردند. آقاتهرانی در سال95 در انتقاد به تشکیلات جمنا به صراحت گفت: « صرف اینکه 10نفر بنشینند و کنار هم بگویند مردمی هستیم، مردمی میشوند؟ عدهای کارشان همین است و برای اینکه رأی بیاورند مراکزی را راه میاندازند تا در آن پول در آورده شود و از آن پول خرج کنند تا به مجلس یا فلان ارگان بروند، اگر بنا باشد هرکس اینگونه رفتار کند کی میتوان به اسلام رسید و کی به اهداف انقلاب میرسیم؟ در چنین جایی به ظاهر ائتلاف میکنیم اما همانجایی که ائتلاف میکنیم دروغ میگوییم، از گذشته تاکنون حدود هشت ائتلاف بوده کدام یک از آنها جواب داده است، زیر آن زدند، پیدا است که اینها ائتلاف نیست، حرف است. گاهی وحدتهایی که درست میشود هم باید صبر کرد تا شب عملیات بعد دید که آیا با هم هستند یا خیر. عدهای میگویند ببینید مقبول کیست و بعدا خودشان مقبول درست کرده و آمارسازی میکردند، این آمارهایی هم که داده میشود معلوم نیست چقدر راست باشد. معلوم میشود این حرفها یک مقدار کشک است که ما را آرام آرام از اصلح یک مرحله پایینتر بیاورند، اگر یک مرحله پایین برویم خیلی چیزها را از دست دادهایم، ما بهترین را میخواهیم. اگر دعوا بر سر بهترین باشد از بین مثلا 15نفر بین 2نفر اختلاف است، مرحوم آیتالله خوشوقت میفرمودند ممکن است شخص اصلح اصلا نباشد، باید بروید درِ خانه آن و به زور بیاورید. اینهایی که ایراد دارند و چندبار آمدند و مردم هم رأی ندادند باز میرویم همانها را میآوریم، پس تجربه چه میشود، مگر نگفتند که مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود، ما 10بار انگشت در سوراخ میکنیم دستمان گزیده میشود و دوباره همان کار را تکرار میکنیم، چرا اینگونه عمل میشود و کجای آن درست است. اگر فردی برای گروه و دسته باشد و بخواهد برای آن دل بسوزاند اشکال دارد، اگر انتخاب افراد بر اساس معیارها و شاخصها باشد درست است، اگر بر اساس معیارها اصلح انتخاب شد بنده هم حاضر هستم و حتی گروهها و تشکلهای دیگر هم حمایت خواهند کرد اما اگر اینگونه نشد و آمدیم کار را حزبی کردیم و کسی را بیاوریم که فقط برای ما کار کند جواب نمیدهد».
نظر شما :