بازگرداندن تحریمهای ایران چقدر به متحدان آمریکا لطمه میزند؟

روزنامه آنلاین وقایع اتفاقیه: پس از بیاعتبار دانستن توافق هستهای ایران در اکتبر گذشته و اعلام خروج از این توافق از سوی آمریکا در ماه می، اعمال مجدد تحریمها از سوی دونالد ترامپ، اقدام عجیبی به نظر نمیرسد.
قرار است تحریمهای بیشتری در ماه نوامبر اعمال شود، زمانی که آمریکا سعی خواهد کرد تا بهطور کامل صادرات نفت ایران را متوقف کند. این کمپین حداکثر فشار از سوی آمریکا برای متلاشی کردن توافق هستهای ایران است. این دیگر یک مانور یا نمایش از سوی دولت آمریکا نیست که برخی بخواهند توئیت ها و تهدیدات ترامپ را جدی نگیرند. آمریکا در حالی از یک توافق خارج شده است که اکثر کشورهای جهان از جمله متحدان آن و آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر این باورند که کارایی لازم را داشته است.
اکنون این توافق واقعی است، با تبعات مادی بر بازارهای جهانی نفت، تجارت بینالمللی و وضعیت زندگی مردم ایران. تردیدی وجود ندارد که نتیجه آن بهخصوص برای اروپا و ایران دردناک خواهد بود. ولی آیا اعمال مجدد تحریمها برای آمریکا خوب خواهد بود و منافع آمریکا در مهار مسئله ایران تأمین خواهد شد؟ متأسفانه پاسخ تقریباً منفی است. بیایید از تأثیر بر اروپا آغاز کنیم. توافق هستهای ایران بهعنوان یک دستاورد بینالمللی از سوی کشورهای مختلف اروپایی مورد استقبال قرار گرفت، و برنامه هستهای ایران را حداقل 10 سال به تأخیر انداخت آنهم با یک رژیم بازرسی مستحکم که گرچه کامل نبود ولی بهتر از محدودیتهای حداقلی بود که پیش از توافق هستهای وجود داشت.
این توافق سایر نگرانیها درباره ایران را که بین آمریکا و اروپا مشترک بود، حلوفصل نمیکرد، بهخصوص موشکهای بالستیک که میتواند به بخشهای گستردهای از اروپا برسد و همینطور حمایت از گروههای افراطی که در جنگهای مختلفی در سراسر منطقه درگیر هستند.
درواقع اروپاییها فعالانه تلاش کردند تا ترامپ را متقاعد کنند تا در توافق هستهای باقی بماند. بنابراین به همکاری و تلاش برای حلوفصل سایر نگرانیهای بینالمللی ادامه دادند. ولی اکنونکه آمریکا از توافق خارجشده است، اروپاییها برای نجات توافق بدون آمریکا تلاش بیشتری را آغاز کردهاند.
آنها وعده دادهاند تا از توانایی شرکتهای اروپایی برای ادامه همکاری تجاری با ایران حمایت کنند، همانطور که در توافق هستهای وعده داده شده است، از جمله اقدامات اروپا میتواند به اجرای قانون انسداد اشاره کرد که اعمال تحریمهای ثانویه آمریکا را به چالش میکشد. این قوانین از دهه ۱۹۹۰ میلادی در خصوص کوبا تاکنون اجرا نشده است.
در حالی که کمتر شکی وجود ندارد که اروپاییها مایل به حفظ سرمایهگذاریهای خود در ایران هستند، توانایی آنها برای اجرای این قوانین، مورد بحث و زیر سؤال است. شرکتهای اروپایی نمیخواهند خطر از دست دادن بازار آمریکا را قبول کنند و نا اطمینانی ناشی از خروج آمریکا از توافق هستهای موجب شده است تا برخی از شرکتهای بزرگ اروپایی مثل توتال فرانسه از ایران خارج شوند.
با توجه به واقعیت اعمال مجدد تحریمهای آمریکا، رئیس بانک سرمایهگذاری اروپا گفت: این بانک نمیتواند نقشی در ایران ایفا کند، این مسئله شک و تردیدها درباره توانایی دولتهای اروپایی در حمایت از منافع این شرکتها و حفظ سرمایهگذاری در ایران را افزایش داده است.
دولت ترامپ با درخواستهای ارائه از سوی قدرتهای اروپایی برای معافیت قائل شدن در اعمال تحریمها مخالفت کرده و سیاست عدم مدارا در قبال فعالیتهای تجاری با ایران را در پیش گرفته است.
بر خلاف ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ میلادی که آمریکا توانست با جلب حمایت چند جانبه از سوی اروپا و سایر قدرتهای جهانی، با اعمال تحریمها ایران را به پای میز مذاکره بکشاند، این بار بعید است که قدرتهای جهانی بهخصوص اروپا در اعمال تحریمها علیه ایران با واشنگتن همراهی کند.
تحریمها ممکن است برای دور نگه داشتن اروپا کره جنوبی و ژاپن، از همکاری تجاری با ایران مؤثر باشد ولی به چه قیمتی؟ به نظر میرسد اختلافات جدیدی در روابط متحدان دیرینه شکل خواهد گرفت.
وقتی نوبت به تأثیر تحریمها بر ایران میرسد، میتوان تبعات مخرب زیادی را انتظار داشت. درحالیکه نیمی از صادرات نفت ایران به هند و چین است، تهران با خطر از دست دادن یکسوم صادرات نفت به بازارهای اروپایی و آسیایی روبرو است، آنهم زمانی که دور دوم تحریمها اعمال گردد.
با افت شدید ارزش پول ملی ایران و نصف شدن ارزش ریال از بهار گذشته، و تورم شدید و نرخ بیکاری بالا، سخت است که استدلال کنیم چنین تحریمهایی نمیتواند ضربهای بر اقتصاد ایران وارد کند و بازارهای جهانی نفت را بیثبات نکند، حتی درصورتیکه عربستان سعودی صادرات خود را برای جبران کاهش صادرات ایران افزایش دهد.
ولی درحالیکه این مسئله روشن است که تحریمها برای ایران درد و رنج زیادی به همراه خواهد داشت ولی آیا میتواند منجر به تغییرات بزرگ و مهم در سیاستهای منطقهای ایران شود یا آنها را مجبور به بازگشت به مذاکره نماید. احتمالاً نه.
اول از همه، در حالی که ایران از نظر اقتصادی با چالش روبرو است، چین بزرگترین شریک اقتصادی و تجاری ایران اعلام کرده است که از تحریمهای آمریکا تبعیت نخواهد کرد. هند و ترکیه (که ۴۹ درصد نفت مورد نیاز خود را از ایران وارد میکند) اعلام کردهاند که به تحریمهای سازمان ملل پایبند هستند و از تحریمهای یکجانبه آمریکا پیروی نمیکنند.
چنین تحریمهای دردناکی احتمالاً به ضرر شهروندان عادی ایران خواهد بود.
سؤال دیگر اینکه انگیزه رهبران ایران برای بازگشت به میز مذاکره چه خواهد بود؟ آمریکا احتمالاً چه چیزی میتواند به ایران بدهد که برای رهبران کنونی ایران یک هزینه قابلقبول باشد؟
این مسئله در ادامه این سؤال را به وجود میآورد که آیا انگیزه این فشار شدید برای بیثبات کردن ایران است آنهم با این امید که تحریمها موجب تشدید اعتراضات داخلی شود. جای شکی نیست که اعتراضات ایران از دسامبر گذشته نشانگر آسیبپذیر بودن ایران در برابر نارضایتی عمومی و سوء مدیریت در کشور است.
ولی آیا تحریمهایی که به ضرر شهروندان عادی است میتواند موجب گسترش اعتراضات بهگونهای شود که موجودیت حکومت را با تهدید روبرو کند؟ یا آیا ایرانیها مقامهای ایالاتمتحده را به خاطر تشدید تحریمهایی که به آنها لطمه وارد میکند، هدف حمله و سرزنش قرار خواهند داد. بازگشت به طرح بازی تحریمها شاید اروپا را مجبور کند تا از ایران خارج شود و این مسئله به ضرر ایران و مردمش خواهد بود. ولی بعد از آن چه؟ اگر ترک توافق هستهای ایران و تلاش برای کمپین حداکثر فشار منجر به تغییر رفتار ایران یا فروپاشی حکومت نشود، آنوقت بعد از آن چه؟
منبع: اندیشکده رند
نظر شما :